پدید آمدن مهریه نتیجه تدبیر ماهرانهای است که در متن خلقت و آفرینش برای تعدیل روابط زن و مرد و پیوند آنها به یکدیگر بکار رفته است. مهریه ریشه در حیا و عفاف زن دارد.
زن با الهام فطری دریافته است که عزت و احترام او به این است که خود را رایگان در اختیار مرد قرار ندهد/
و همین سبب شده که زن توانسته با همه ناتوانی جسمی، مرد را به عنوان خواستگار به آستانه خود بکشاند و مردها را به رقابت با یکدیگر وادار کند.
در طول تاریخ زن در مرد تأثیر فراوان داشته است، تأثیر زن در مرد از تاثیر مرد در زن بیشتر بوده است بسیاری از هنر نماییها و شجاعتها و دلاوریها و نبوغها و شخصیتهای مرد مدیون زن و خودداریهای ظریفانه او است، مدیون حیا و عفاف زن است. برای همین زن همیشه در روحیات مرد تأثیر میگذاشته و مرد دراجتماع، آنگاه که حیا و عفاف و خود داری زن از میان برود و زن بخواهد در نقش مرد ظاهر شود اول به زن مهر باطله میخورد و بعد مرد مردانگی خود را فراموش میکند و سپس اجتماع در اثر فساد و بی بندباری و شکسته شدن نظام و ارکان خانواده منهدم میگردد/
در روایات اسلامی وارد شده که مرد از زن شهوانیتر نیست بلکه بر عکس است. لکن زن در مقابل شهوت از مرد تواناتر و خود دارتر آفریده شده است و مرد در مقابل غریزه از زن ناتوانتر است، این خصوصیت همواره به زن فرصت داده است که دنبال مرد نرود و زود تسلیم اونشود و بر عکس مرد را وادار کرده است که به زن اظهار نیاز کند و برای جلب رضای او اقدام نماید. یکی از آن اقدامات این بوده که برای جلب رضای او و به احترام موافقت او هدیهای بنام«مهریه» نثار او میکرده است.{1}
مهریه مادهای است از یک آئین نامه کلی که طرح آن در متن خلقت ریخته شده است و با دست فطرت تهیه گردیده است.
در اسلام هم مهریه یک چیز ابداعی و اختراعی نبوده بلکه اسلام مهریه را به حالت فطری و طبیعی آن برگردانید.
قرآن کریم با لطافت و ظرافت بی نظیری میگوید: (وآتُو النِسأَ صَدُقاتِهِنَّ نَحْلًَْ);{2} یعنی مهریه زنان را که به خود آنها تعلق دارد (نه به پدران یا برادران آنها) و عطیه و پیشکشی است از جانب شما به آنها به خودشان بدهید. قرآن کریم در این جمله کوتاه به سه نکته اساسی اشاره کرده است: اولاً با نام صدُقه یاد کرده است نه با نام مهریه زیرا نشانه راستین بودن علاقه مرد است. دیگر اینکه با ملحق کردن ضمیر (هُنَّ) به این کلمه میخواهد بفرماید که مهریه به خود زن تعلق دارد نه پدر و مادر، مهریه مزد پرورش و شیردادن و تغذیه و خوراک او نیست. سوم اینکه با کلمه نحله کاملاً تصریح میکند که مَهر هیچ عنوانی جز عنوانی تقدیمی و پیشکشی و عطیه و هدیه ندارد.{3}
بنابراین مهریه از احساسات دقیق و عطوفتآمیز مرد ناشی شده نه از احساسات خشن و مالکانه او، آنچه از ناحیه زن در این امر دخالت داشته، حسن خودداری مخصوص او بوده نه ضعف و بی اراده بودن او، مهریه تدبیری است از ناحیه قانون خلقت برای بالا بردن ارزش معنوی زن و قرار دادن او در سطح عالیتری.
در حقیقت ارزش معنوی مهریه برای زن بیش از ارزش مادی آن است.{4}
گذشته از اینها میتوان مهریه را بعنوان یک پشتوانه اجتماعی برای زن محسوب کرد زیرا در صورت جدایی زن و مرد، زن متحمل خسارت بیشتری میشود زیرا مرد طبق استعداد خاص بدنی معمولاً در اجتماع نفوذ و تسلط بیشتری دارد و همچنین مردان برای انتخاب همسر مجدد امکانات بیشتری دارند ولی زنان بیوه با از دست رفتن سرمایه جوانی و زیبایی امکاناتشان برای انتخاب همسر جدید کمتر است مهریه چیزی به عنوان جبران خسارت برای زن و وسیلهای برای تأمین زندگی آینده اوست/
پاورقی:
[1]. با استفاده از «نظام حقوق زندر اسلام»، ص 201/
[2]. سوره نسأ، آیه 4/
[3]. تفسیر فخر رازی، ج9، ص180/
[4]. نظام حقوق زن در اسلام، ص206/