سفارش تبلیغ
صبا ویژن
</

 

این وبلاگ آماده پاسخ گویی به تمام سئوالات و شبهات اعتقادی ، قرآنی ، فقهی ، فلسفی و حدیثی می باشد
 

 

روابط دختر و پسر - پاسخ به پرسش ها و شبهات حقوق زنان

 

تماس سایت های مشابه قرآنی فلسفی فقهی زنان حدیثی تربیتی اعتقادی

محمد رضا بهروز :: 85/4/12:: 8:46 صبح

 قدرت طلبی و برتری جویی یکی از صفات آدمی است و این حالت در مردان قوی‌تر و بیشتر است.

معمولاً روحیه برتری طلبی در پسرها باعث می‌شود که به افراد زیر دست خود زور بگویند و تسلط خود را به رخ آنها بکشانند و پیرو خود سازند.

در این میان والدین در کنترل اوضاع و آرام کردن کانون خانواده نقش مهمی دارند. آنها باید با رعایت برابری بین دختر و پسر و ادب آموزی، روابط را سالم نمایند.

در مواردی پسرها احساس حقارت می‌کنند، به دلیل آن که توجه بیش‌تر به دختر شده و یا محبت کافی به پسر نشده است. احساس حقارت آنها را به بدرفتاری وادار می‌کند. از این رو بها دادن به پسرها و بزرگداشت شخصیت او می‌تواند تنش را کاهش دهد.

در مواردی نیز برادری از خواهرش انتظاراتی دارد که برآورده نمی‌شود و به قصد انتقام‌جویی بدرفتاری می‌کند.

در این جهت لازم است خواهر خود را از صحنه کشمکش و درگیری دور سازد و اگر خواسته برادرش منطقی نیست، مستقیماً به پاسخ‌گویی نپردازد تا به درگیری نینجامد.

در موارد اندکی نیز بزرگترهای خانواده و به خصوص مادر را در جریان رفتارهای برادر بزرگ‌تر قرار دهند.

 


محمد رضا بهروز :: 85/4/12:: 8:44 صبح

 این موضوع در مورد همه پسرها عمومیت ندارد، بلکه از یک سو به روحیات و فرهنگ و میزان آگاهی دینی و شخصیت اجتماعی پسرها بستگی دارد، از سویی دیگر به شیوه دوست‌یابی و نحوه انتخاب همسر ارتباط پیدا می‌کند.

ازدواج‌هایی که از راه تحقیق و گزینش صحیح صورت می‌گیرد و همچنین دخترانی که با عفت و پاکدامنی دوران مجردی را پشت سر می‌گذارند، تا آن که پسرانی مثل خودشان به خواستگاری آنان بروند، پس از ازدواج‌شان بد دلی و سوء ظن بین‌شان به وجود نمی‌آید اما پسرانی که در کوچه و خیابان با دختری دوست می‌شود و سپس با وی ازدواج و از کانال رسمی مانند خانواده تحقیق و بررسی لازم صورت نمی‌گیرد، طبیعی است که پس از ازدواج و خاموش شدن آتش شهوت، به این فکر، می‌افتد که همسر من به این راحتی با من دوست شد و ارتباط پیدا کرد، از کجا که پیش‌تر با دیگران چنین ارتباطی نداشته باشد؟

این مسئله یکی از علت‌های سوء ظن و بدگمانی است. در سؤال به نکته مهمی اشاره کردید که می‌تواند پاسخ برخی از سؤالات‌تان را بدهد، از جمله این که چرا نسبت به دوستی‌های خیابانی و عشق‌های دختر و پسر حساسیت وجود دارد؟ در واقع موضوع ختم شدن دوستی‌ها به ازدواج، بهترین فرض و سرانجام این نوع دوستی‌ها است که تازه آن هم پس از ازدواج با مشکل روبرو است و مشکل بد دلی تنها یکی از آنها است. فرض‌های دیگری نیز در این دوستی‌ها و عشق‌های دختر و پسر وجود دارد که در سؤالات‌تان به آنها اشاره نشده و متأسفانه دختران از آنها آگاهی ندارند، یا نسبت به آنها بی توجه هستند و خود را به خواسته‌های دل می‌سپارند! حتى بهترین فرض این دوستی‌ها مشکل دارد، تا چه رسد به فرض‌های دیگری که باید سراغ آنها را از آمار و ارقام‌ها یا دخترانی گرفت که به سرخوردگی، ناراحتی روحی و روانی، خیانت‌هایی که دیدند و... دچار شده‌اند.

 


محمد رضا بهروز :: 85/4/12:: 8:42 صبح

دلهره و ترس شما از پیامد این گونه دوستی‌ها و ازدواج‌ها، نگرانی به جا، واقعی بلکه ستودنی است. تنها شما نیستید که این پرسش را مطرح می‌کنید، بلکه تحقیقات کارشناسان مسایل اجتماعی نشان می‌دهد که بسیاری از ازدواج‌هایی که سرآغازش دوستی‌های خیابانی و انگیزه‌های غریزی و جنسی یا عاطفی محض بوده، به مشکل‌های اجتماعی تبدیل شده و به طلاق منجر شده است. در این گونه دوستی‌ها و ازدواج‌ها غالباً گزینش بر مبنای معیارهای صحیح دینی و اخلاقی و ملاک‌های پسندیده نیست، بلکه کشش‌های غریزی و خواسته‌های دل، محرک اصلی است. دو طرف تنها به خواهش و کشش دل توجه دارند، اما اندیشه و خرد را دخالت نداده، یا کمتر توجه دارند؛ از این رو این گونه دوستی‌ها و معاشرت‌ها نمی‌تواند شخص را برای شناخت روحی و فکری شخص مقابل و ارزیابی صحیح از نقاط ضعفش یاری نماید، بلکه پایداری دوستی آن چنانی (که عمرش کوتاه است) باعث می‌شود که شخص نتواند ضعف‌های اخلاقی، فکری، اجتماعی، ذوقی و هنری دوستش را تشخیص دهد، زیرا علاقه و دوست داشتن چیزی،‌ انسان را کور و کر می‌کند و موجب می‌شود نقاط ضعف را نبیند و واقعیت‌ها را آن گونه که هست، درک نکند. در ضمن چون به هم علاقه دارند، سعی می‌کنند عیب‌ها آشکار نشود، تا موجب جدایی نشود، به همین خاطر رفتارها ظاهری می‌شود و هر شخص سعی می‌کند رفتارهایی را از خود بروز دهد که طرف مقابل بپسندد، اما وقتی ازدواج صورت گرفت واقعیت‌ها خود را نمایان می‌سازد. وقتی بیشتر در کنار هم بودند با سختی‌ها و مشکلات زندگی و خواسته‌های متفاوت روبرو شدند (صفات و ویژگی‌هایی که ازهم مخفی می‌کردند) خود را نمایان می‌سازد. در این زمان احساس می‌کنند همدیگر را فریب داد‌ه‌اند، چون واقعیات را به هم نگفتند و خود را چنان که بودند، نشان ندادند و در درون دوستی سعی می‌کردند خود را مطلوب طرف مقابل نشان داده یا جا بزنند.

 

 


محمد رضا بهروز :: 85/4/5:: 8:41 صبح

اگر مقصودتان همکلاسی و دختری است که زیاد دوستش داری، نباید دوستی و حتى اظهار دوستی افراطی باشد، زیرا زیاده‌روی در هر چیز باعث دلزدگی و رنجش می‌شود. اظهار دوستی بیش از حد شما نه تنها باعث جلب دوستی او نخواهد شد، بلکه چه بسا باعث رنجش و دلزدگی شود و نه تنها شما را به هدف‌تان نزدیک نمی‌کند، بلکه از آن دورتر می‌شوید.

برای ارزشمند ساختن خودتان لازم است که متعادل و منطقی برخورد کنید. خوبی و محبت کردن، خوشرو بودن، سلام کردن و غیره این احساس را تقویت می‌کند. در عین حال نباید در این مسئله وسواس داشته باشید که در فکر او نسبت به شما چه می‌گذرد.

برای فهماندن دوستی‌تان، اصرار زیادی نداشته باشید. همین که به او می‌گویید: دوستتان دارم و حرکات و رفتارتان به طور معمول و متعارف نشان دهنده آن باشد، کافی است. وسواسی بودن‌تان در همین مسئله، آسیب‌هایی را که در سؤال آوردید، به همراه خواهد داشت.

مطمئناً اگر او لیاقت دوستی و محبت‌تان را داشته باشد به همان شکل ساده که بگویید دوستشان دارید، کفایت کند و نباید زیاده‌روی و سختی به خرج دهید و نگران باشید.

هر انسانی نشانه‌های محبت و دوستی را در طرف مقابل می‌بیند و مطمئناً متوجه خواهد شد، پس اگر او شما را دوست داشته باشد، اظهار خواهد کرد.

اما اگر خانواده مخالف باشند، باید ببینید که علت مخالفت چیست. در بسیاری از مواقع انسان چون خودش در وسط معرکه قرار دارد، متوجه جریان نیست و کسانی که از بیرون نظارت می‌کنند، بهتر می‌توانند عیب‌ها و کاستی‌ها را تشخیص دهند، به خصوص در معرکه عشق که باعث می‌شود انسان بدی و عیب را نبیند.

عشق و علاقه به کسی یا چیزی موجب می‌شود که انسان آن را زیبا ببیند، به همین خاطر شناخت صحیحی از آن نخواهد داشت، اما کسی که از بیرون نظارت می‌کند، بهتر تشخیص می‌دهد، به خصوص اگر پدر و مادر و خانواده باشند که دلسوز و نگران زندگی، خوشبختی و آینده انسان باشند.

اگر مقصودتان از شخص دیگر، جنس مخالف (پسر) باشد، مسئله تا اندازه زیادی فرق می‌کند؛ زیرا این جا علاوه بر مشکلات و مسایلی که در بالا به آنها اشاره شد، از نظر شرعی و اجتماعی با محدودیت‌هایی رو به رو هستیم و باید مراقبت بیشتری داشته باشید. در اینجا ممکن است با برخی از آسیب‌های اجتماعی، خانوادگی و حتى روانی و درونی مواجه شوید که نباید از آنها غفلت نمایید.

چنانچه مقصودتان فرض دوم باشد، در مکاتبه بعدی برای ما بنویسید تا اطلاعات بیشتری در اختیارتان قرار دهیم. در اینجا تنها می‌توانیم تأکید نماییم که نقش خانواده در مسئله ارتباط با جنس مخالف و حتى ازدواج با او بسیار مؤثر است که نباید توسط شما نادیده گرفته شود.


محمد رضا بهروز :: 85/4/5:: 8:37 صبح

در ابتدا باید مسئله دوستی و علاقه‌تان را برای خود روشن کنید.

دوستی‌تان بر چه اساس است؟ چه چیزی در وجود او شما را بی نهایت عاشق و علاقه‌مند کرده است؟ آیا شکل ظاهر او شما را چنین شیفته کرده است یا اخلاق، منش و ویژگی‌های او؟

اگر چه این سؤالات در پاسخ به خواسته شما که آگاهی از علاقه پسر است، نمی‌باشد، اما به شما کمک خواهد کرد برای هرگونه عمل یا ادامه‌ دادن دوستی تصمیم درستی بگیرید.

اگر دوستی بیش از حد (بی‌نهایت) به خاطر شکل ظاهری باشد، اگر چه اصل دوستی و علاقه را توجیه می‌کند، اما بی‌نهایت بودن آن را توجیه نمی‌کند؛ زیرا عشق بیش از حد به شکل ظاهر انسان، دایمی و همیشگی نیست و چه بسا کسانی باشند که صورت زیباتر داشته باشند، چنان که در معرض تغییر و دگرگونی است. به گفته مولانا:

عشق‌هایی کز پی رنگی بُوَد         عشق نَبْوَد، عاقبت ننگی بود

اما اگر علت علاقه بیش از حد، خُلق نیکو باشد، این مسئله می‌تواند قابل توجیه باشد، اما باید دید مقدار آشنایی‌تان با اخلاق نیک به چه اندازه است و چه اندازه شناخت واقعی نسبت به او دارید؟ مطمئناً شناخت‌تان کامل نیست و شاید تنها رفتارهای نیک او را دیده‌اید. یا چون علاقه بیش از حد به او یافتید، باعث شده که تنها خوبی و زیبایی او را ببینید؛ ماهیت عشق و علاقه بیش از حد، این است که عیب‌های طرف مقابل (معشوق) را مخفی می‌کند و انسان فقط خوبی و زیبایی را در معشوق می‌بینید.

اگر این عشق و علاقه، آمیخته از ظاهر و باطن باشد، علاوه بر نکات فوق عوامل دیگر نیز می‌تواند در علاقه بیش از حدتان دخالت داشته باشد، مثلاً به خاطر نیاز عاطفی که به طور طبیعی در نوجوانان و به خصوص دختران وجود دارد و آنها را به سمت پسران و انتخاب دوست پسر می‌کشاند، شما را نیز متوجه پسر و علاقه شدید به او کرده است. این مسئله در بسیاری از دختران وجود دارد، اما هرگونه تصمیمی تنها بر اساس احساس و عواطف و عدم تصمیم‌گیری بر اساس عقل و منطق در بسیاری از موارد برای آنان پیامدهای ناگوار روحی، روانی و اجتماعی داشته است.

حال با آشنایی بیشتر شما نسبت به مسئله که شما را در حل آن یاری خواهد رساند، می‌گوییم:

اگر دوستی و علاقه‌تان به پسر، تنها بر اساس هوی و هوس باشد، چنین چیزی تنها یک وسوسه و دام شیطانی است. البته هوی و هوس زودگذر است؛ اگر ادامه هم بیاید، بدفرجام خواهد بود.

اگر علاقه‌تان بر اساس هوی و هوس نباشد، چنانچه او را لایق ازدواج و زندگی همیشگی و سعادتمندانه می‌دانید و دوستی و علاقه او را برای ارتباط غیر شرعی و خیابانی نمی‌خواهید، باید این موضوع را هرچه زودتر برای خود روشن کنید که آیا او نیز مایل به ازدواج با شما هست؟ آیا او نیز به شما علاقه دارد؟ برای رسیدن به پاسخ باید به صورت غیر مستقیم از نظر او آگاه شوید. از طریق یکی از دوستان یا خانواده خود، یا بستگان پسر به صورت غیر مستقیم علاقه خود را به او بفهمانید. چنانچه او نیز ابراز علاقه و تمایل نمود، بدون این که ارتباط به صورت مخفی داشته باشید، به او بگویید که از طریق خانواده خود برای خواستگاری اقدام نماید. سعی نمایید هر گونه ارتباطی برای آشنایی بیشتر با اخلاق و روحیات وی جهت ازدواج، با هماهنگی و نظارت یکی از بزرگان خانواده باشد. اگر شخصی ناظر از خانواده شما باشد بهتر است.

سعی نمودیم تمام ابعاد مسئله را برایتان بیان کنیم شاید برخی از این موارد مدنظرتان نباشد،‌ اما در هر حال باید به شکل منطقی و عقلانی نه صرفاً بر اساس احساسات زودگذر عمل نمایید.

 


<      1   2   3   4   5      >

 

 

پاسخگویی زنده

 

 

لوگوی دوستان

 

 

لینک دوستان

 

 

 

 

:: آرشیو ::

:: کل بازدید ها ::

243494

 

::بازدید امروز ::

41

دی 1384
اسفند 1384
خرداد1385
تیر1385
مرداد1385
بهار 1386
پاییز 1385

::جستجوی وبلاگ::

 

:جستجو

با سرعتی بی‏نظیر و باورنکردنی
متن یادداشت‏ها و پیام‏ها را بکاوید!

 

::اشتراک::

 

 

::وضعیت من در یاهو::