سفارش تبلیغ
صبا ویژن
</

 

این وبلاگ آماده پاسخ گویی به تمام سئوالات و شبهات اعتقادی ، قرآنی ، فقهی ، فلسفی و حدیثی می باشد
 

 

تیر1385 - پاسخ به پرسش ها و شبهات حقوق زنان

 

تماس سایت های مشابه قرآنی فلسفی فقهی زنان حدیثی تربیتی اعتقادی

محمد رضا بهروز :: 85/4/15:: 8:41 صبح

 منظورتان ازتبعیض روشن نیست. تبعیض در جامعه یا درون خانواده یا از نظر دین و احکام اسلام است؟

اگر در درون خانواده یا جامعه باشد ، بسیاری از این تبعیض ها به واسطه ضعف فرهنگی و رسم و رسوم جاهلیت است که به خاطر نا آشنا بودن به وظایف والدین نسبت به فرزندان یا نگاه منفی و غلط جامعه نسبت به این دو جنس اعمال می شود ، اما از دیدگاه اسلام تفاوتى بین دختر و پسر وجود ندارد و ارزش انسانی آنها برابر است وهردو می توانند بالاترین مراحل کمال را طی کنند .

قرآن کریم در موارد متعدد تصریح کرده که رسیدن به مقام والاى انسانیت و نیل به مراتب بالاى معنویت و قرب الهى و وصول به "حیات طیبه"، به جنسیت مربوط نیست، بلکه به ایمان و عمل صالح بستگى دارد.

"من عمل صالحاً من ذکر أو انثى و هو مؤمن فلنحیینه حیاةً و لنجزینهم أجرهم بأحسن ما کانوا یعملون؛ هر کس عمل صالح انجام دهد، خواه مرد باشد یا زن، در حالى که ایمان داشته باشد، ما به او زندگى پاک ارزانى مى‏کنیم و پاداش وى را به بهترین اعمالى که انجام داده، مى‏دهیم".(1)

در آیات و روایات بسیارى این حقیقت مورد تأکید واقع شده است. حتی از نظر اظهار محبت ، در روایات آمده است که این مسئله باید در مورد دختران بیشتر توجه شود ، چون آنها از احساسات و عواطف رقیق تری برخوردارند و نیاز به محبت بیشتر دارند.

با این که اسلام، چنین نگرشى به زن و مرد دارد ، ولى متأسفانه در عمل، بعضى خانواده‏ها در مقام ارزش گذارى، پسران را بر دختران ترجیح مى‏دهند .

دوگانگى عمل و عقاید مسلمانان معلول چند علت مى‏تواند باشد:

1 - بى خبرى و ناآگاهى آنان از معارف و قوانین دین مقدس اسلام .

2 - ممکن است برخوردهاى دوگانه معلول ناآگاهى نباشد. شخص در مقام سخن و استدلال به روشنى و با شفافیت تمام از عدم تفاوت زن و مرد سخن مى‏گوید و چه بسا به آیات و روایات هم استدلال کند، ولى در مقام عمل "آن کار دیگر" مى‏کند. همان گونه که مى‏داند دروغ، غیبت، تهمت، فریب دادن مردم، رشوه، ربا، تجاوز به مال و جان و یا ناموس مردم از گناهان کبیره است، لیکن با تمسک به توجیهات شیطانى این گونه کارها را ممکن است انجام دهد و نام مسلمان هم بر خود نهد. واضح است که این گونه کارها غالبا معلول عدم آگاهى نیست، بلکه به "ضعف ایمان و کم سو بودن چراغ تقوا و دور بودن ازترس و خشیت الهى" برمى‏گردد.

3 - علت سوم حاکمیت آداب و رسوم غلط قومى و قبیله‏اى یا بقاى رسوبات جاهلیت در اندیشه‏ها و عمل بسیارى از افراد است که در مقام عمل تفاوتى بین مردم عامى و بسیارى از درس‏خوانده‏ها و حتى آگاهان به مسایل دینى وجود ندارد.

4 - عدم خودباورى دختران وزنان نیز این ذهنیت را در جامعه ایجاد کرده که مردها قابلیت بیش‏ترى دارند. جامعه بانوان با خود باورى و اعتماد به نفس و حضور در صحنه‏هاى مختلف مى‏توانند توانایى‏هاى خود را نشان دهند.

5 - در جوامع سنتى مثل روستاها و شهرهاى کوچک که حوزه فعالیت پسران گسترده‏تر است و پسران در کنار پدر به شغل کشاورزى، کارگرى، تجارت و غیره اشتغال داشته و به اصطلاح عصاى دست پدر بوده‏اند. این امر باعث شده پدر، پسر را حامى خود بداند و او را بر دختر مقدّم بدارد.

پى‏نوشت‏ها:

1 - نحل (16) آیه 95.

 

 


محمد رضا بهروز :: 85/4/14:: 8:4 صبح

با توجه به این که دسته‌ای از مردان به علت تماس زیاد با زنان در محل کار و غیره و به علت زیادی شهوت‌، صد در صد بایستی خود را ارضأ کنند چه از راه حلال و یا حرام‌. البته احتمال حرام بیشتر است زیرا کسی که از راه حرام شهوت خود را خاموش می‌سازد با راه حلال ارضأ نمی‌شود. بنابراین از بستر همسر خود دوری می‌گزیند. در حالی که زن در این جا حق اعتراض ندارد و به صلح و گذشت توصیه شده است‌. این مسأله چگونه قابل بررسی است‌؟

  اولاً نتیجه‌گیری صریح و مطلق شما در این مورد که «اگر مردی از همسر خود دوری گزیند، حتماً از راه غیر حلال خود را ارضأ می‌کند» چندان صحیح نیست‌; گر چه به خاطر روحیة پر صلابت او، ممکن است مفاسد بیرون از خانه و در نتیجه سستی بنیان خانواده‌، در انتظار او باشد، ولی این قضیه همیشگی نیست‌. ثانیاً در مورد مسأله نشوز مرد یا زن‌، باید گفت‌: خدای متعال که احکام شرع را بنا نهاده‌، همان حکیمی است که تکوین مخلوقات در دست اوست‌. هم مخلوقات را بهتر می‌شناسد و هم راه مبارزه با مشکلات آنها را بهتر می‌داند. زن با دنیایی از عاطفه‌، احساس حجب و حیا و عفت‌، اگر گرفتار مردی شود که نشوز داشته باشد، با همین استعدادها می‌تواند نشوز او را شکسته و محیط خانواده را گرم نگه دارد. یعنی با توجه به این که خانم‌ها بیشتر با محیط خانه سر و کار دارند و در ضمن از کنترل شهوت بیشتری برخوردارند، گر چه مسألة نشوز مرد، ممکن است آنها را خشمگین کرده و به جبهه‌گیری وا دارد ولی به این سادگی به انحراف کشیده نشده و مفسدة زیادی به دنبال ندارد. اما مرد به دلیل داشتن روحیة صلابت و قیمومیت‌، ارتباط بیشتر با محیط خارج از خانه و شهوت بیشتر، اگر نشوز زن باعث عدم ارضأ او گردد، مفاسد بیرونی بیشتری در انتظار او خواهد بود. با توجه به این دو دسته  خصوصیات‌، اسلام به مرد توصیه می‌کند که دعوا را خودشان حل و فصل کرده و با حفظ مراتب‌، از فتح باب فساد جلوگیری نمایند. به زن نیز توصیه می‌کند که با بهترین حربه یعنی همان روحیات زنانه وارد این نزاع گردد، تا هر دو با همکاری یکدیگر، محیط خانواده را گرم‌تر نمایند. ملاحظه می‌کنید که تساوی حقوق زن و مرد با توجه به معیارهای عدل و عقل به معنای آن است که‌، به هر یک از آنها چیزی که رفع نیاز او را می‌کند، داده شود. نه این که هر دو از مواهب کاملاً یکسان بهره‌مند گردند.

 

 


محمد رضا بهروز :: 85/4/14:: 8:1 صبح

همان گونه که ابراز داشته‏اید، در اسلام آمده است: هیچ یک از زنان و مردان و قبایل و طوائف و نژادها بر دیگران برتری ندارند، مگر به پرهیزکاری و تقوای الهی. "یا أیها الناس انا خلقناکم من ذکر و أنثی... ان اکرمکم عند الله أتقیکم(1)؛ ای مردم، ما شما را از مرد و زنی آفریدیم، و شما را ملت و قبیله قبیله گردانیدیم تا با یکدیگر شناسائی متقابل حاصل کنید. در حقیقت ارجمندترین شما نزد خدا پرهیزکارترین شما است".

یعنی در کمالات انسانی و کسب فضایل مانند کسب دانش و معرفت و ارزش و شخصیت انسانی و رسیدن به مراتب کمال انسانی و... می‏باشد، با هم برابر بوده و هیچ کدام بر دیگری برتری ندارد.

اما معنای سخن چنین نیست که همه انسان‏ها در همه شرایط و وظایف و مسئولیت‏ها برابر باشند. این را هیچ خردمندی نمی‏پذیرد.

جامعه بشری یک نظام اندام واره و ارگانیکی است، که هر یک از اعضا و جوارح مسؤلیتی دارد که دیگری آن را ندارد، مانند این که: مغز وظیفه‏اش مدیریت و صدور فرمان است. قلب مسئولیتش پمپاژ خون و رساندن اکسیژن به تمامی سلول‏های بدن است. چشم وظیفه دارد از امور مادی عکس برداری کند و آن را به شبکه عصب بسپارد و تارهای عصبی آن را به مغز منتقل کند. همین طور هر یک از اعضا و اندام وظیفه‏ای دارد که با وظایف دیگر اندام‏ها متفاوت است. در اجتماع بشری نیز وضع بدین منوال است، بلکه در کل جهان طبیعت چنین است.

جهان چون چشم و خط و خال و ابروست

که هر چیزش به جای خویش نیکوست

برای استمرار حیات اجتماعی می‏بایست یکی طبیب باشد و دیگری نانوا و سومی کشاورز. انسان‏ها متفاوت آفریده شده‏اند تا مسئولیت‏ها و وظایف بین مردم تقسیم شود. امام علی(ع) فرمود: "لا یزال الناس بخیر ما تفاوتوا فاذا استووا هلکوا؛(2) مردم تا وقتی که از تفاوت‏ها بهره مندند، مشمول خیر و رحمت الهی قرار می‏گیرند. اگر تفاوت نباشد، هلاک می‏گردند."

بنابراین با وجود تفاوت‏های موجود در افراد اجتماع، یکی مسئولیت مدیریت اجتماع را برعهده می‏گیرد، یکی کشاورز می‏شود و.... اجتماع چون می‏بایست نظم داشته باشد و از هرج و مرج جلوگیری شود، مدیر لازم دارد.

خانواده کوچک‏ترین بخش جامعه بشری است. در این اجتماع کوچک نیز می‏بایست وظایف و مسئولیت‏ها تقسیم و مشخص شود. یکی مدیریت و مسئولیت اداره آن را می‏بایست در دست بگیرد.

در دنیای امروز این سخن پذیرفته شده است که اگر هیأتی (حتی هیأت دو نفره) مأمور انجام کاری شود، حتماً باید یکی از آن دو رئیس و مدیر و دیگری معاون یا عضو باشد وگرنه هرج و مرج پیدا می‏شود، یعنی باید در هر تشکل و اجتماعی اگر چه محدود، یکی از آن‏ها مدیریت کند. حال در خانواده مدیر مرد باشد یا زن؟ باید مسئولیت‏ها منطبق با نظام تکوینی و سازگار با آفرینش زن و مرد باشد. اسلام می‏گوید این مسئولیت منطبق با آفرینش مرد است و مدیر خانه مرد و زن معاون او باشد. (الرجال قوامون علی النساء...)(3)

اشتباه نشود و از این سخن استبداد و ظلم مردان بر زنان برداشت نگردد، بلکه مراد این است که این اجتماع کوچک با داشتن یک نفر به عنوان مدیر و مسئول، کارهایش به خوبی بچرخد و همه از آن نفع ببرند.

ممکن است بپرسید، چرا این مسئولیت را اسلام برعهده زن قرار نداده است. در پاسخ می‏گوییم: همان گونه که در بالا اشاره شد، این مسئولیت همگام با خلقت و فطرت زن و مرد است.

توضیح: زن و مرد اگر چه در انسانیت تفاوتی ندارند، ولی از نظر امور جسمانی (اعضا و جوارح)، احساسات و عواطف و تمایلات و اخلاق و فعالیت‏های مغزی تفاوت هایی دارند.

از نظر توان بازو و رشد عضلات، توان زن به پای مردان نمی‏رسد. در این تردیدی نیست که به تناسب تفاوت در آفرینش این دو، معمولاً کارهایی را که نیازمند به نیروی بازو و قدرت بدنی باشد، مردان انجام می‏دهند. و کارهای سبک و پرظرافت را زنان.

از نظر احساسات، عواطف و تمایلات بنا به گفته روانشناسان، "محبت"، "رفتار انفعالی"، "رفتار عاطفی" و "حمایت کننده" از ویژگی‏ها و رفتار زنانه، در مقابل، "پرخاشگری"، "استقلال"، "رقابت" "سلطه" و "حاکمیت" از ویژگی‏ها و رفتار مردانه است.(4)

به مقتضای تفاوت در آفرینش و تکوین، تشریع و مسئولیت‏های اجتماعی مختلف می‏شود. زن با تکیه به شوهرش و رفتار انفعالی در برابر شوهر (اطاعت از وی) به آرامش می‏رسد. اما مرد می‏خواهد با استقلال و حاکمیت و اتکای همسر به او، به آرامش برسد.

این سخن همان "الرجال قوامون علی النساء" است، یعنی مرد باید مسئول خانواده باشد.

به تناسب همین مسئولیت اسلام می‏گوید: مرد وظیفه دارد هزینه خانواده را تأمین کند.

قرار دادن مسئولیت تأمین مخارج خانواده بر دوش مردان امری طبیعی است و از این که به نفع زنان است و باری بر دوش مردان وضع شده است، کسی اعتراض نمی‏کند، چون این حکم به مقتضای طبیعت است و در آفرینش ریشه دارد. نیز قراردادن وظیفه سنگین و طاقت‏فرسای جهاد و خدمت سربازی، بر دوش مردان امری طبیعی است و از این که این قانون به نفع زنان است و آنان را از این کار طاقت فرسا معاف داشته است، اعتراضی نیست.

در قرآن بعد از بیان مسئولیت مردان در خانواده به دو نیروی مذکور (توانایی بدنی و نفقه) اشاره کرده است.(5)

اگر یکی از احکام اسلامی مورد پسند ما نشد، نمی‏بایست آن را در کنار دیگر مسائل اسلامی قرار داد و با توجه به همه جوانب داوری نمود. در امور خانوادگی، مسئولیت‏های زنان و مردان را می‏بایست کنار هم قرار داد و قضاوت نمود. همان گونه که اسلام تکالیفی برعهده مردان قرار می‏دهد که برعهده زنان قرار نمی‏دهد، مانند نفقه، مهریه، دیه عاقله، جهاد و سربازی و... تکالیفی هم برعهده زنان قرار می‏دهد که برعهده مردان نیست.

این دو قسم را در مجموع باید سنجید و قضاوت نمود.

پی‏نوشت‏ها:

1. حجرات (49) آیه 13.

2. مجلسی، بحارالانوار، ج 74، ص 383.

3. نساء (4)، آیه 34.

4. روانشناسی رشد، ج 1، ص 330.

5. محمد تقی مدرسی، تفسیر هدایت، ج 2، ص 68 - 69.

 


محمد رضا بهروز :: 85/4/12:: 8:49 صبح

در این جهت فرقی بین دختر و پسر نیست. کسی که پیرو قانون اسلام است و به حفظ عفت فردی و اجتماعی اعتقاد دارد، باید شهوتش را کنترل کند، چه دختر باشد و چه پسر. اشباع غریزه جنسی از نظر اسلام باید از راه صحیح یعنی ازدواج شرعی و قانونی صورت گیرد. هر گونه فعالیت ارادی که با انگیزه شهوت انجام گیرد، برای دختر و پسر حرام است.

در بین کسانی که خود را مقید نمی‌دانند، پسران برای خود مانع کم‌تری در سطح جامعه می‌بینند؛ از طرفی شرم و حیا در آنها کم‌تر است،‌از این رو چه بسا از طریق غیر مشروع به خواسته‌های نفسانی خود دست می‌یابند.

ممنوعیت روابط نامشروع در اسلام و در ادیان آسمانی، به خاطر جهات متعدد است، از جمله:

1ـ حفظ کانون گرم خانواده و برقراری پیوندهای خانوادگی و حفظ نسل و پیوندهای خونی و فامیلی.

2ـ نگه داشتن حرمت و احترام زن و ممنوعیت نگاه ابزاری و جنسی به زن.

3ـ کنترل و محدودیت شهوات برای شکوفایی استعدادها و ارزش‌های عالی انسان.

4ـ جلوگیری از آسیب‌های اجتماعی و روانی افراد جامعه و به خصوص دختران.

جهت آگاهی بیشتر شما از آثار و نتایج آزادی روابط جنسی و عدم کنترل شهوت، بخشی از تحقیقاتی را که در یک نشریه آمریکا در سال‌های گذشته صورت گرفته، برایتان بیان می‌کنیم:

نشریه آمریکایى «ایدرز دایجست» دربارة روابط پیش از ازدواج دختران و پسران مى نویسد: «هرساله 350 هزار دختر نوجوان امریکایى در سنین 15 تا 19 سال ـ دورة دبیرستان ـ به سبب ارتباط هاى نامشروع، آبستن شده و فرزندان غیر قانونى خود را به دنیا می آورند.... این دختران با رؤیاهایى چون ازدواج با دوستان پسرشان، اتمام تحصیلات، شروع یک زندگى ایده آل و دست یابى به یک شغل مناسب،‌ به این ارتباط غیر قانونى روی مى آورند. اما بسیار زود پرده هاى سراب گونة این اوهام به کنار رفته و واقعیت زندگى روى خود را نشان مى دهد و متأسفانه، این بیدارى درست در زمانى به دست مى آید که این دختران نوجوان دیگر شانسى براى برخوردارى از یک زندگى سالم و ایده آل ندارند».

این روزنامه در ادامه علت بروز این نابهنجاری‌هاى جنسى را روابط آزاد دختر و پسر در مدارس دانسته، طى گفتگویى با تعدادى از این دختران، به نقل از یکى از آنان می‌نویسد:

«ای کاش زمان به عقب بر مى گشت! اى کاش به عنوان عضوى از خانواده در میان والدینم جای داشتم. اى کاش هنگامى که زمینه هاى ایجاد یک ارتباط نامشروع برایم فراهم شده بود، کمى هم به زندگى آینده ام مى اندیشیدم و این گونه به پایان خط نمى رسیدم».

اگر اسلام روابط آزاد دختر و پسر را منع نموده، به خاطر آثارى است که این گونه روابط به دنبال دارد. در ذیل به برخى از آن آثار که در نتیجة روابط آزاد دختر و پسر در جوامع غربى پدید آمده ، اشاره مى کنیم:

1ـ افزایش روابط جنسى نامشروع: تحقیق نشان مى دهد که آمار روابط نامشروع جنسى که ناشی از روابط آزاد دختر و پسر است،‌ در امریکا و در تمامى جامعة اروپا رو به افزایش است، به گونه اى که در سال 1993 در امریکا 50% روابط دختر و پسر به روابط جنسی تبدیل شده است.

2ـ آبستنى هاى ناخواسته: آمیزش جنسى نامشروع و افزایش آبستنى هاى غیر رسمى و زود هنگام یکى دیگر از آثار شوم روابط آزاد دختر و پسر است. آندره میشل در این باره می نویسد: «بیش از چهل درصد زنان امریکایى که پیش از بیست سالگى ازدواج مى کنند. به علت روابط آزاد پسر و دختر،‌ قبل از ازدواج حامله هستند. در نروژ 90% دخترانى که در سن کمتر از هیجده سال ازدواج مى کنند، آبستن هستند و در سوئد و آلمان نیز همین مطلب صادق است».

3ـ ازدیاد غیر قابل کنترل آمار سقط جنین:

متناسب با افزایش نرخ آبستنى هاى ناخواسته، آمار سقط جنین در کشور هاى غربى که دختر و پسر پیش از ازدواج روابط آزاد دارند رو به تزاید است. از یک میلیون زن و دختر نوجوانی که هر ساله در امریکا به طور ناخواسته باردار مى شوند، 53% فرزندان خود را سقط می کنند. این درحالى است که به علت برخى محدودیت ها که بعضى ایالات در مورد سقط جنین وضع کرده اند،‌ اکثر سقط هاى جنین گزارش نمى شود.

به ادعاى یک پزشک امریکایى که در یکى از زایشگاه هاى این کشور مشغول بوده و در مورد مشکلات محل کار خود مقاله اى نوشته است،‌ در حدود 47% از زایمان هاى تحت نظر وى مربوط به موالید نامشروع بوده است. به ادعاى وى اکثر موالید،‌ مربوط به زنان پایین تر از بیست سال مربوط به روابط آزاد دختر و پسر بوده است.

4ـ افزایش خانواده هاى تک والدینی: افزایش شمار وصلت هاى غیر رسمی،‌ باعث کاهش در میزان ازدواج را ترسیم مى کند که یکى از پیامد هاى آن افزایش تعداد خانواده هاى تک والدینى است؛ یعنى خانواده هایى که فرزندان در آن ها محکومند تنها با یکى از والدین خود زندگى کنند.

آندره میشل مى گوید: «زندگى فرزندان نامشروع در بیش از 90% موارد با مادران است. این گونه مادران که تقریباً از سوى جامعه به ویژه والدین و آشنایان خود طرد مى شوند،‌ براى گذراندن زندگى با مشکلات شدید اقتصادى و فقر و فلاکت مواجهند.

روزنامة «ایدرز ایجست» ضمن ارائة گزارشى از وضع فلاکت بار معیشتى این گونه خانواده ها، گزارش زیر را نوشته است:

«مادر این بچه – که مادام بهانة پدر مى کند – براى تأمین نیازهاى مادى خود و فرزندانش ناچار است که در دو شیفت کامل کار کند که در نتیجه، فرزند وى در مقایسه با مادران دیگر،‌ زمان کمترى را با او سپرى مى کند. این فرزند غیرقانونى در حقیقت هم از نعمت پدر و هم از نعمت مادر محروم است.

این مادر نوجوان با تأسف و تأثر مى گوید: من با این حاملگى نامشروع براى تمام عمر دخترم را از نعمت پدر محروم کردم و باید تسلى بخش اندوه فراوان این طفل باشم.

5ـ روسپیگری: پدیدة شوم روسپى گرى به ویژه در بین دختران جوانى که به طور ناخواسته صاحب فرزند نامشروع شده اند، در جوامع غربى شایع است، زیرا فرزندان ناخواسته، فرصت هاى اشتغال و تحصیل را از مادران گرفته، آنان ناچارند براى تأمین هزینه هاى زندگی و رهایى از فقر، به هر کارى رو آورند.

6ـ گسترش بیمارى هاى مقاربتی: روابط آزاد دختر و پسر، در نتیجه روابط آزاد جنسی، سکوی پرش روسپى گرى و افزایش بیمارى هاى عفونى و مقاربتى است. در این باره کافى است بدانید که: در هر 13 ثانیه یک نفر در امریکا به ویروس مهلک بیمارى ایدز مبتلا می شود. قربانیان این ویروس که عمدتاً از طریق بى بندو بارى جنسى مبتلا مى شوند، از این بیمارى عفونى هلاک مى گردند.

آنچه ذکر شد، اشاره به برخى پیامدهاى روابط آزاد دختر و پسر پیش از ازدواج است. عوارض دیگرى چون جنون،‌ عقده هاى روانی، تزاید جنایت و آدم کشى از دیگر نتایج آن روابط است.

به این ترتیب روشن شد که چرا اسلام روابط آزاد دختر و پسر و نگاه و صحبت هاى التذاذی آنان را حرام و ممنوع ساخته است.

آمار و نقل قول ها عمدتاً از کتاب مجموعه مقالات دفاع از حقوق زنان، ‌تدوین دفتر مطالعات و تحقیقات زنان از صفحة 60 تا 72 برداشت شده است. در این موضوع مى توانید کتاب هاى زیر را مطالعه کنید:

1ـ جامعه شناسى خانواده،‌ از دکتر شهلا اعزازی.

2ـ سیماى زن در جهان ـ امریکا، از مرکز امور مشارکت زنان ریاست جمهوری.

3ـ درّ و صدف، از محمد شجاعی، انتشارات محیی، شهرری.

 

 


محمد رضا بهروز :: 85/4/12:: 8:46 صبح

 قدرت طلبی و برتری جویی یکی از صفات آدمی است و این حالت در مردان قوی‌تر و بیشتر است.

معمولاً روحیه برتری طلبی در پسرها باعث می‌شود که به افراد زیر دست خود زور بگویند و تسلط خود را به رخ آنها بکشانند و پیرو خود سازند.

در این میان والدین در کنترل اوضاع و آرام کردن کانون خانواده نقش مهمی دارند. آنها باید با رعایت برابری بین دختر و پسر و ادب آموزی، روابط را سالم نمایند.

در مواردی پسرها احساس حقارت می‌کنند، به دلیل آن که توجه بیش‌تر به دختر شده و یا محبت کافی به پسر نشده است. احساس حقارت آنها را به بدرفتاری وادار می‌کند. از این رو بها دادن به پسرها و بزرگداشت شخصیت او می‌تواند تنش را کاهش دهد.

در مواردی نیز برادری از خواهرش انتظاراتی دارد که برآورده نمی‌شود و به قصد انتقام‌جویی بدرفتاری می‌کند.

در این جهت لازم است خواهر خود را از صحنه کشمکش و درگیری دور سازد و اگر خواسته برادرش منطقی نیست، مستقیماً به پاسخ‌گویی نپردازد تا به درگیری نینجامد.

در موارد اندکی نیز بزرگترهای خانواده و به خصوص مادر را در جریان رفتارهای برادر بزرگ‌تر قرار دهند.

 


<      1   2   3   4   5   >>   >

 

 

پاسخگویی زنده

 

 

لوگوی دوستان

 

 

لینک دوستان

 

 

 

 

:: آرشیو ::

:: کل بازدید ها ::

240013

 

::بازدید امروز ::

8

دی 1384
اسفند 1384
خرداد1385
تیر1385
مرداد1385
بهار 1386
پاییز 1385

::جستجوی وبلاگ::

 

:جستجو

با سرعتی بی‏نظیر و باورنکردنی
متن یادداشت‏ها و پیام‏ها را بکاوید!

 

::اشتراک::

 

 

::وضعیت من در یاهو::